مشخصات فردینام کامل: مهدی تارتار
تاریخ تولد: 1 مهر 1351(23سپتامبر 1972)
محل تولد: شهرری، تهران، ایران
قد: 1.78 متر
پست دوران بازیگری: مهاجم
دوران فوتبال
دوران بازیگری
مهدی تارتار فوتبال حرفهای خود را در دهه 70شمسی آغاز کرد. او در تیم های مطرحی بازی کرده و در پست مهاجم با قدرت گلزنی و تکنیک خود شناخته می شد.
1. پاس تهران:
او کار خود را در باشگاه پاس آغاز کرد و در این تیم توانست تجربههای حرفهای خوبی کسب کند.
2.پرسپولیس تهران:
انتقال به تیم پرسپولیس یکی از مهمترین نقاط عطف در دوران بازیگری او بود. تارتار در پرسپولیس به عنوان یک مهاجم تأثیرگذار شناخته شد و در رقابتهای لیگ ایران و آسیا برای این تیم به میدان رفت.
3.سایر تیمها:
او در ادامه دوران بازیگریاش برای تیمهایی همچون صبا باتری و برخی دیگر از باشگاههای ایرانی بازی کرد و تجربههای بیشتری کسب کرد.
دوران مربیگری
پس از بازنشستگی از فوتبال، تارتار بلافاصله وارد عرصه مربیگری شد. او توانست با کارنامه ای خوب در تیم های مختلف، به یک مربی موفق تبدیل شود.
1.نفت مسجدسلیمان:
او توانست این تیم را به خوبی هدایت کند و عملکردی قابلقبول از خود به جای بگذارد.
2.پارس جنوبی جم:
هدایت پارس جنوبی جم یکی از مهمترین مقاطع مربیگری او بود. تارتار در این تیم توانست نمایشهای خوبی داشته باشد و تیم را در لیگ برتر ایران مطرح کند.
3.ذوبآهن اصفهان:
در ادامه، او به عنوان سرمربی ذوبآهن انتخاب شد و توانست با این تیم نتایج قابلقبولی کسب کند.
4.سپاهان و سایر تیمها:
او در برخی از مقاطع هدایت تیمهای بزرگ دیگری را نیز بر عهده گرفت و تواناییهای خود را در سطح بالا به نمایش گذاشت.
دستیاری در پرسپولیس
سال 1389 در 38 سالگی به عنوان دستیار علی دایی در تیم پرپسپولیس انتحاب شد ولی پس از مدت کوتاهی از کادر فنی این تیم جدا شد و به عنوان سرمربی به راه آهن بازگشت و تا سال 1390 هدایت این تیم را بر عهده داشت.
داماش، گهر، گسترش فولاد
10 دی 1390 در 39 سالگی به عنوان سرمربی تیم داماش گیلان برگزیده شد و پایان فصل با کسب رتبه هفتمی از این تیم جدا شد و به عنوان سرمربی تیم گهر درود برگزیده شد.
اما پیش از پایان نیم فصل اول به دلیل مشکلات مالی از این تیم جدا شد و سال 1392 در 41 سالگی به عنوان سرمربی تیم گسترش فولاد تبریز معرفی شد و تا سال 1393 در این تیم مشغول به کار بود.
دستیاری علی دایی
سال 1393 در 42 سالگی به عنوان سرمربی تیم صبای قم انتخاب شد و سال بعد با تصمیم مدیران این تیم بعنوان دستیار علی دایی در صبای قم به کار خود ادامه داد.
اواسط فصل اما با پیشنهاد دوباره مدیران راه آهن به سمت سرمربیگری این تیم بازگشت ولی خیلی زود پس از عملکرد ضعیف از این تیم کنار گذاشته شد.
سرمربی گری در دسته اول
سال 1395 در 44 سالگی به عنوان سرمربی تیم پارس جنوبی جم معرفی شد و سال 1396 این تیم را به لیگ برتر آورد و تا سال 1398 سکان هدایت آنها را بر عهده داشت.
از نفت مسجد سلیمان تا پیکان
سال 1398 در 47 سالگی به عنوان سرمربی تیم نفت مسجد سلیمان برگزیده شد ولی سال 1399 به دلیل مشکلات مالی از این تیم جدا شد و به عنوان سرمربی تیم پیکان انتخاب شد و تا سال 1400 به عنوان سرمربی در این تیم مشغول به کار بود.
ادامه مربی گری در اصفهان
سال 1400 در 49 سالگی به عنوان سرمربی تیم ذوب آهن اصفهان به هواداران معرفی شد و هم اکنون در این تیم مشغول به کار است.
ماجرای خواستگاری
خانم آقا فیروز گاهی مولودی میگرفت که در این ملودی ها خانواده بازیکنان را هم دعوت میکرد، مادر من هم بار اول خانمم را در این ملودی ها دید و برای من پسندید.
من اولش شدیدا مخالفت کردم چون میترسیدم جواب رد بشنویم و دیگر نتوانم در چشم های آقا فیروز نگاه کنم.
یک روز مادرم بدون اطلاع من با مادر خانمم حرف زده بود که ایشان هم استقبال کرده بود وقتی مادرم این موضوع را با من در میان گذاشت من اولش چون نمیدونستم جوابشان چی هست ناراحت شدم ولی خب من هم که از این وصلت بدم نمی آمد و چون خانمم را چندین باری دورا دور دیده بودم و وقتی متوجه شدم جوابشان مثبت است خوشحال شدم و خداروشکر حالا هم از خانمم خیلی راضی ام.
نقش آقا فیروز در فوتبالم
آقا فیروز بود که من را به سطح اول فوتبال آورد و 17 یا 18 سالم بود که من را در لیگ آزادگان آن زمان برابر 100 هزار هوادار بازی داد و واقعا در فوتبال خیلی به من کمک کرده است.
مربیان همیشه دوست دارند برنده باشند
ما مربیان همیشه دوست داریم برنده باشیم، هر کسی دوست دارد موفق شود، اگر بگویم شما را بیشتر از خودم دوست دارم، مطمئنا دروغ گفته ام.
ما به دنبال موفقیت هستیم و برای موفقیت باید پیروز شویم، اما فشار روی ما زیاد است.
رنگ سرمه ای
کلا رنگ های تیره و بخصوص رنگ سرمه ای را خیلی دوست دارم و فکر میکنم به چهره ام هم میاد، برای همین زیاد این رنگ لباس دارم.
الگوها
من در زمان های قدیم بازی دونگا (بازیکن سابق برزیل) را خیلی دوست داشتم یک الگو برایم بود چون من هم مثل او هافبک دفاعی بودم.
بیشتر بازی تیم ها از جمله رئال مادرید، بارسلونا و یوونتوس را دنبال می کنم و از نظرم شعور، مسی را می پسندم و از نظر فنی رونالدو را قبول دارم.
کار خونه نمیکنم
از پدر خدابیامرزمان یاد گرفتیم که کار خانه نباید بکنیم ولی خب در حد املت و نیمرو بلدم.
یک برنامه آشپزی به نام شام ایرانی بود که آقا فیروز شرکت کرده بود، آمد قورمه سبزی را داد خانم من درست کرد برد آنجا اول شد چیزی هم به ما نداد و همه را بالا کشید.
خانواده و اصالت
مهدی تارتار (Mehdi Tartar) روز 24 سپتامبر 1972 شهر تهران و در یک خانواده با اصالت اورمیه ای به دنیا آمد و برادری به نام غلام رضا دارد.
پدرش مختار تارتار در سال 1397 و مادرش هم چندین سال پیش از دنیا رفته است.
بهترین خاطره فوتبالی
چهار سالی در پرسپولیس بازی کردم بهترین دوران ورزشیم بود، تیمی بود که از بچگی دوستش دارم، یعنی میرفتم ورزشگاه تشویقش میکردم و وقتی آنجا بودم به آرزوهام رسیده بودم.
هیچ وقت دوران پرسپولیس از یادم نمی رود، خاطرات خیلی خوبی را در آن تیم دارم و در آن چهار سالی که آنجا بودم دوبار با آقای علی پروین قهرمان شدم.
منبع:
بیوگرافی ساکت الهامی
ساکت الهامی متولد 3 خرداد 1354 در سرعین اردبیل ، سرمربی فوتبال است.
با 179 سانتی متر قد بعنوان هافبک فوتبال را با پاس تهران شروع کرد و با پیراهن تراکتورسازی بازنشسته شد او حالا سرمربیگری می کند و طرفدار استقلال است.
این مربی ، تحصیلکرده مقطع فوق لیسانس بوده و از تبریز ازدواج کرده است.
از 3 سالگی در تهران
در سال 1357 وقتی 3 ساله بودم بخاطر شغل پدرم (کارمند راه آهن) به تهران محله خانی آباد نو در سه راه شریعتی نقل مکان کردیم.
امیر خان قلعه نوعی ، محمد خاکپور ، آقا فرهاد ، برادران استیلی ، جواد زرینچه ، حیدر لطف الله نژاد و فرشاد پیوس هم از بچه محله هایم هستند.
افتخار می کنم آذری ام
افتخارام آذری و ترک بودنم است ، اهل سرزمین سرچشمه های بهشتی ، دیار حضرت ابوالفضلم ، چون ما اردبیلی ها ارادت خاصی به حضرت داریم.
شروع از پاس
از نوجوانی با تیم پاس تهران شروع کرد و مقاطع مختلف تا بزرگسالان را طی و در سال 1370 وقتی 16 ساله و ذخیره بود با این تیم قهرمان رقابت های آسیایی شد.
از بهمن تا تراکتور
او سپس در تیم های بهمن و استقلال اهواز بازی کرد و با تبدیل شدن به یک بازیکن شناخته شده ، پیراهن تیم کشاورز و تیم پلی اکریل اصفهان را به تن کرد.
در نهایت با پیراهن تیم تراکتور سازی تبریز بخاطر مصدومیت از ناحیه ربات صلیبی که سومین بار بود بازنشسته شد و کفش های خود را آویخت.
شروع مربیگری
ساکت الهامی مربیگری را در سال 1386 وقتی 32 ساله با دستیاری فیروز کریمی در استقلال شروع کرد سپس سال 89 – 90 در مس کرمان دستیار بود.
ایشان تا سال 1398 در تیم های صبا ، پیکان ، نساجی ، شهر خودرو و ماشین سازی بعنوان دستیار و نفر دوم حضور داشت.
قهرمانی در قامت سرمربی
ساکت الهامی در 28 خرداد 1398 بعنوان دستیار مصطفی دنیزلی وارد تراکتور شد اما چند روز بعد استعفا داد و بعنوان سرمربی موقت به ماشین سازی رفت.
او اما در نهایت 10 دی ماه همین سال با رفتن این مربی ترکیه ای ، راننده تراکتور شد و در شهریور 1399 این تیم را به قهرمانی جام حذفی رساند.
ماجرای اختلاف با دنیزلی
روز اول که دنیزلی مرا دید و درباره کارهایم صحبت کردم ، گفت پس من باید کمک تو باشم و تو سرمربی هستی ، به او اطلاعات غلط دادند و دنبال این بودند که من نباشم.
دو روز با دنیزلی کار کردم و وقتی دیدم به من اعتقاد ندارد ، خداحافظی کردم.
از محرومیت تا پیشنهاد استقلال
در فینال جام حذفی بین تراکتور و استقلال اعتراض الهامی به داور ، نماینده فدراسیون و ناظر ویژه در نهایت باعث محرومیت سه ماهه وی از فعالیت های ورزشی شد.
او که در نیم فصل اول امکان سرمربیگری نداشت با اخراج محمود فکری در 12 اسفند 99 یکی از دو نامزد سرمربیگری استقلال شد.
الهامی قرار بود بعنوان سرمربی و مجتبی جباری دستیار وی باشد اما با اعتراض هواداران این تیم فرهاد مجیدی و برادرش فرزاد سکان هدایت این تیم را برعهده گرفتند.
تجربه محرومیت
این سه ماه که محروم بودم به اندازه 10 سال برایم طول کشید ، مثل کسانی بودم که در زندان منتظر عفو هستند اما به هر حال گذشت …
از لیسانس تا فوق
ساکت الهامی در 10 اسفند 99 موفق شد دوره فوق لیسانس خود در رشته مدیریت کسب و کار (MBA) را از دانشگاه علوم و فنون تهران پشت سر بگذارد. ایشان لیسانس روابط بین الملل هم دارند.
جادو در فوتبال
نمی گویم جادوگری در فوتبال نیست یا هست اما برخی مربیان از این موضوع بعنوان انرژی مثبت استفاده می کنند ، جادوگری در فوتبال هست اما من اعتقادی ندارم.
در کل آدم بسیار ساده ای هستم و در زندگی ام زیاد کلاه سرم رفته است.
وزرا در نقش ایجنت
الان ایجنت ها هم در فوتبال نقشی ندارند ، بیشتر وزرا و نماینده های مجلس نقش اصلی را ایفا می کنند.
برخی مدیرعامل ها نقشی در باشگاه ندارند و نقش مربی پر رنگ تر است می دانید چرا ؟ چون مربی از جایی انتخاب کرده اند که از خود مدیرعامل بالاتر است.
استقلالی یا تراکتوری !
ساکت الهامی زمان حضورش در تراکتور اعلام کرد خودم را تراکتوری می دانم اما زمانی که از گزینه های استقلالی ها بود گفت همیشه استقلالی بودم و هستم که در فضای مجازی با این صحبت ها شوخی های زیادی شد.
منبع:
گوستاوو بلانکو متولد ۵ نوامبر ۱۹۹۱ در آرژانتین، فوتبالیست است. فوتبال خود را از دوران کودکی شروع کرد و سابقه بازی در تیم های ۳ قاره از جمله شاختار دونسک و مالاگا را داراست و آخرین بار در ترکیه حضور داشته و سپس وارد لیگ ایران شد.
با ۱۹۰ سانتی متر قد و ۸۵ کیلوگرم وزن در پست مهاجم بازی می کند و معمولا پیراهن شماره ۹ را بر تن می کند.
زادگاه
گوستاوو بلانکو لسچوک (Gustavo Blanco Leschuk) روز ۱۴ آبان ۱۳۷۰ در شهر لاس هراس استان مندوسا، آرژانتین به دنیا آمده است.
او اصالت اوکراینی دارد و دارای برادری به نام ایوان بلانکو لسچوک است.
آغاز حرفه ای فوتبال
فوتبال حرفه ای خود را از دوران نوجوانی با بازی در آکادمی آرسنال ساراندی آرژانیتن شروع کرد و سال ۲۰۱۱ در ۲۰ سالگی به تیم اصلی راه یافت و تا دسامبر ۲۰۱۳ تحت قرارداد با این تیم بود.
او سال ۲۰۱۲ توسط مدیران آرسنال ساراندی جهت کسب تجربه بیشتر به مدت یک سال به تیم دیپورتیوو مرلو قرض داده شد.
از روسیه تا مراکش
فوریه ۲۰۱۴ در ۲۳ سالگی فوتبال خود را خارج از آرژانتین دنبال کرد و به تیم آنژی مخاچ قلعه روسیه پیوست اما پس از یک نیم فصل به دلیل نرسیدن فرصت بازی از این تیم جدا شد و به تیم الوداد کازابلانکا مراکش منتقل شد و تا سال ۲۰۱۵ در این تیم توپ زد.
وی از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ به ترتیب در تیم آسوریسکا سوئد، کارپاتی لویو، شاختار دونتسک اوکراین، مالاگا اسپانیا بازی کرد.
ادامه فوتبال در ترکیه
سال ۲۰۱۹ در ۲۸ سالگی به تیم آنتالیا اسپور ترکیه پیوست و تا سال ۲۰۱۲ تحت قرارداد با این تیم ترکیه ای بود.
از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ توسط سران تیم ترکیه ای به ترتیب به تیم های رئال اویدو و ایبار اسپانیا قرض داده شد و عملکرد خوبش در تیم ایبار سبب شد تا سال ۲۰۲۲ مدیران این تیم وی را به صورت دائمی به خدمت بگیرند و این بازیکن را تا سال ۲۰۲۳ در اختیار داشته باشند.
پیوستن به استقلال ایران
سال ۲۰۲۳ در ۳۲ سالگی با نظر مثبت جواد نکونام سرمربی استقلال تهران، با قراردادی ۲ ساله به این تیم پیوست و هم اکنون در این تیم مشغول بازی است.
سبک بازی
بلانکو بازیکنی بلند قد و فیزیکی بوده و قدرت سرزنی بالا، مهارت در فضا سازی و توانایی تمام کنندگی از خصوصیات بارز وی می باشد.
لقب کوسه
در بیشتر رسانه ها و سایت های معتبر شرط بندی از این بازیکن آرژانتینی با لقب El tiburón به معنای کوسه یاد می شود. لقبی که یکی از سایت ها آن را به نام خانوادگی و شهرت محلی این بازیکن مرتبط دانسته است.
این لقب در زمان حضور او در ایبار و مالاگا بیش از دیگر تیم ها عنوان شده است حتی یک بار زمانی که بلانکو در ترکیه فوتبال بازی می کرد، شایعه ای در خصوص رویت شدن کوسه در اطراف مالاگا پخش شد و هواداران این تیم با گوستاوو به شوخی پرداختند.
خود این بازیکن در این زمینه گفته: لقب جالبی به من داده اند و هر زمان در خیابان به من کوسه می گویند، من می خندم!
بازی های قبل استقلال
گوستاوو بلانکو پیش از پیوستن به استقلال، مجموعا در ۳۰۳ مسابقه رسمی به میدان رفته که حاصل آن ۶۳ گل و ۲۸ پاس گل بوده است.
بازیکن خشن
بلانکو یک بازیکن خشن در میدان است و این را می توان از تعداد کارت های زرد و قرمز وی در بازی های انجام داده اش به عنوان یک مهاجم نوک تشخیص داد، به گونه ای که این مهاجم آرژانتینی در دوران حرفه ای خود مجموعا ۴۳ بار با کارت زرد و ۳ بار کارت قرمز جریمه شده است.
کم مصدوم می شود
مهاجم آرژانتینی تاکنون در طول دوران حرفه ای خود با مصدومیتی جدی روبه رو نشده است و تنها ۲۹ روز به دلیل مصدومیت از میادین دور بوده و ۵ مسابقه را از دست داده که همه آن ها، به دوران حضور وی در آنتالیا اسپور بازمی گردد.
مدنظر پرسپولیس
گوستاوو بلانکو پیش از پیوستن به استقلال مورد توجه باشگاه پرسپولیس هم قرار گرفته بود ولی در نهایت طرفین بر سر مدت قرارداد به توافق نرسیدند و جذب این بازیکن منتفی شد.
گلزنی به عابدزاده
فصل ۲۳-۲۰۲۲ در جریان بازی ایبار و پونفرادینا که امیر عابدزاده دروازبان تیم پونفرادینا بود، تیم ایبار با تک گل سه امتیازی گوستاوو بلانکو از سد حریف سختکوش خود گذشت و مهاجم آرژانتینی، کلین شیت ستاره ایرانی زردپوشان را خراب کرد.
ابراز علاقه برای بازی برای اوکراین
بلانکو برای بازی در تیم ملی فوتبال اوکراین ابراز علاقه کرده ولی تاکنون در هیچ بازی رسمی در رده ملی برای تیم ملی اوکراین و هیچ کشور دیگری به میدان نرفته است.
منبع:
متولد ۲۲ / ۱۱ / ۷۱ است و متولد بهبهان و بزرگشده این شهر است. ۳ برادر به نامهای اصغر، کامران و حسن دارد. بهنام ۲ خواهر داشت که یکی از آنها سال گذشته در سن۲۹ سالگی و به دلیل بیماری قلبی درگذشت. فوت خواهر به شدت بهنام را تحت تأثیر قرار داده بود تا روزگار سختی را بعد از رفتن او تجربه کند. بهنام فرزند آخر خانواده برزای است و نام او را عمویش انتخاب کرده است.
*برادران بهنام برزای :
از بین برادرانش اصغر و کامران علاقه زیادی به فوتبال داشتند. حتی اصغر به صورت حرفهای و در لیگ دو فوتبال بازی میکرد که بعد فوتبالش را کنار گذاشت تا تنها برادر کوچک آنها یعنی بهنام فوتبال را جدیتر دنبال کند.
*پدر استقلالی بهنام برزای:
پدرش یکی از مشوقین او برای فوتبالیست شدن بود. همیشه او را تشوق و حمایت میکرد که فوتبالیست شود. نکته قابل توجه این بود که پدرش هم مثل بیشتر جنوبیها طرفدار استقلال بود.
*رویایی که به حقیقت پیوست :
از بچگی استقلالی بود، اما فکر اینکه روزی بازیکن استقلال شود را اصلاً نمیکرد. بهنام چون در بهبهان زندگی میکرد تصور این را نمیکرد که یک نفر از بهبهان بتواند به استقلال راه پیدا کند تا اینکه وقتی رویای خود را جدیتر دید که بازیکن تیم صنعت نفت آبادان شده. او باور کرد که میتواند از این تیم آهسته آهسته به استقلال برسد.
*تنها عضو پرسپولیسی خانواده برزای :
در جمع خانوادهاش همه استقلالی هستند، اما فقط یک نفر دارند که هنوز به راه راست هدایت نشده و اوکسی نیست جز داداش کامران بهنام. برادرش کامران پرسپولیسی است با این حال همیشه به بهنام میگوید وقتی تو در استقلال گل میزنی انگارپرسپولیس برده است وبرای من این قدر شیرینی دارد.
*شیطون و بازیگوشی در کودکی :
بچه فوقالعاده شیطونی بود. شیطنتهای او خانواده را هم شاکی کرده بود. نمونهای از شیطنتهایش این بود که به مدرسه میرفت، کیفش را در مدرسه میگذاشت و بعد از مدرسه فرار میکرد و میرفت به زمین فوتبال نزدیک مدرسهشان و بازی میکرد. هر وقت هم که نزدیک به زنگ آخر میشد دوباره به مدرسه میآمد.
*سابقه مردودی ندارد
با شرایطی که از بهنام شرح دادیم مشخص است که او بچه درسخوانی نبوده است با همه اینها او سابقه مردودی را ندارد هر چند که چند بار تجربه تجدیدی را در کارنامهاش به ثبت رسانده است. او در حال حاضر تصمیم دارد در دانشگاه رشته تربیت بدنی را ادامه دهد.
*زندگی مجردی در تهران
بهنام ساکن فردوس در غرب تهران است. او مجردی زندگی میکند، اما بیشتر مواقع مادرش به همراه برادرش، اصغر به تهران میآیند تا در کنار او باشند و نگذارند تنهایی باعث شود به بهنام سخت بگذرد.
*شروع فوتبال از نفت امیدیه
فوتبال حرفهای خود را از لیگ دو آغاز کرد. در امیدیه، تیم نفت شرایط خوبی داشت و بهنام هم به عضویت این تیم درآمد تا با حضور در این تیم به دنبال رسیدن به آرزوهای بعدیاش باشد. او از همان روزها گلزن بود و موفق.
*کاسمیرو او را کشف کرد
به دلیل نزدیکی آبادان و امیدیه تیم او با صنعت نفت زیاد بازی تدارکاتی انجام میداد. بهنام هم در یکی از این بازیها دو، سه گل زد تا آلفردو کاسمیرو، سرمربی وقت صنعت از او بخواهد به این تیم بیاید. آن روزها صنعت در لیگبرتر بازی میکرد و بهنام هم بعد از پیوستنش به نفت در ۷ بازی متوالی برای این تیم ۷ گل زد. او آن روزها در رده جوانان بود.
*حضور در راهآهن
درخشش بهنام او را به تیم راهآهن رساند. سرمربی وقت راهآهن علی دایی بود و از او برای حضور در این تیم دعوت کرد. بهنام زمان حضور دایی و منصور ابراهیمزاده در این تیم حضور داشت تا این که در نهایت با پیشنهاد امیر قلعهنویی به استقلال آمد، هر چند که زمان او کمتر در استقلال به بازی گرفته شد.
*فرهاد مجیدی الگوی بهنام برزای
همیشه سعی کرد خودش باشد و کمتر از کسی الگوبرداری کند، اما طی سالهای اخیر الگوی فوتبالیاش فرهاد مجیدی بود. بهنام همیشه از تماشای بازی وگلزنی فرهاد در استقلال لذت میبرد و او را الگوی خود قرار داده بود.
*نه نمیتواند بگوید
یکی از بدترین خصوصیات اخلاقی بهنام این است که به کسی نه نمیتواند بگوید. هر چند خودش با این مسئله مبارزه کرده، اما هنوز موفق به این نشده که در برابر خوستههای دیگران یا نظرات و پیشنهاداتی که مورد قبولش نیست راحت نه بگوید. حتی شده خودش را به سختی میاندازد، اما نه را نمیتواند بگوید.
*ساده و مهربان
بهنام برزای بچه خیلی سادهای است. خودش میگوید دوستانم هم به من میگویند تو خیلی خیلی ساده هستی. آدمی هم که ساده است مهربانی کم ندارد. او دلی صاف و مهربان هم دارد تا بیشتر اطرافیانش از خوب بودن او رضایت داشته باشند.
*رفقای صمیمی در استقلال
از بین همتیمیهایش رفاقت خیلی خوبی با فرشید اسماعیلی و روزبه چشمی دارد. این ۳ نفر از تیمملی جوانان تا تیمملی امید و استقلال با هم بودند و به همین دلیل رفاقت خیلی خوبی با یکدیگر دارند.
*رئالی دو آتیشه است
بهنام یک رئالی دوآتیشه و سرسخت است که از شکست این هفته تیم محبوبش برابر بارسا هم به شدت ناراحت شده بود. نکته قابل توجه این بود که او قبل از بازی حسابی با یعقوب کریمی بارسایی کری خوانده بود و به همین دلیل رفتن سر تمرین دیروز حسابی برایش سخت بود.
*بهترین و بدترین خاطره زندگی
بهترین اتفاق زندگیاش آمدن به استقلال است. رویایی که هیچ وقت فکرش را نمیکرد به حقیقت بپیوندد. بدترین خاطرهاش هم به سال گذشته و فوت خواهرش برمیگردد. خواهری که از بچگی مشکل قلبی داشت و چند بار قلبش را عمل کرده بود و در نهایت به همین دلیل از دنیا رفت تا بدترین خاطره بهنام را در زندگیاش رقم بزند.
*علاقهمند به تنیس
هنر دیگری که بهنام غیر از فوتبال دارد این است که تنیساش هم خیلی خوب است. او در این رشته ورزشی هم خوب بازی میکند و یکی از تفریحات مورد علاقهاش بازی تنیس است. شاید اگر فوتبالیست نشده بود، او را به عنوان یک تنیسور میشناختیم.
*مثل آرش صحبت میکند
طرز صحبت کردن او شباهت زیادی به آرش برهانی دارد. مثل آرش حرف میزند و درست مثل او میخندد با این تفاوت که برهانی کمی لهجه کرمانی دارد و بهنام لهجه جنوبی. اگر او تکیهکلامهای آرش، مثل تو را خدا. . . را هم اضافه کند به خوبی میتواند جای او صحبت کند.
*ماشین ندارد
بهنام در حال حاضر ماشین ندارد. او اصولا با آژانس سر تمرین میرود. البته محل سکونتش فاصله خیلی کمی هم با کمپ دارد تا برای رفت و آمد به تمرین اصلاً سختی نکشد. بهنام بچه منظمی هم است.
*مبلغ قرار دادش با استقلال
قرارداد بهنام با استقلال به مبلغ ۲۲۰ میلیون تومان است که بخشی از آن را دریافت کرده و بخشی دیگر را قرار است طی ماههای آینده از استقلال بگیرد. او هنوز برنامه خاصی برای پولهایش ندارد.
*دستپخت مامان و رستوران
زمانی که مادرش در کنارش است او برایش غذا درست میکند و به اعتقاد بهنام هیچ دستپختی هم مثل دستپخت مادرش نمیشود، اما وقتی مامان به جنوب برمیگردد بهنام به رستورانی که غذاهای خانگی درست میکند و در نزدیکی منزلش است زنگ میزند و غذا سفارش میدهد. او از بین غذاها هم فقط بلد است ماکارونی درست کند و به همین دلیل هر هفته یک بار را ماکارونی درست میکند.
*متنفر از پیاز
اصلا علاقهای به پیاز خوردن ندارد. هیچ وقت پیاز را که خالی نمیخورد وقتی هم که در غذایش پیاز زیاد باشد قبل از خوردن مشغول به جدا کردن آن میشود و یواش یواش پیازها را از غذایش جدا میکند. اصولاً دوست دارد در غذایش پیاز نباشد.
*بازیگر و خواننده مورد علاقه
خواننده مورد علاقهاش رضا صادقی است. بهنام از بین خوانندههای داخلی علاقه زیادی به صدای رضا صادقی دارد. از بین بازیگران تلویزیون هم بیشتر علاقهمند به بازی امین حیایی است و بازی این هنرپیشه را میپسندد.
*خواب زیاد
یک عادت بد که بهنام دارد این است که زیاد میخوابد. او عادت دارد هر روز حتماً ساعت ۸ صبح بیدار شود. ساعت ۸ که بیدار میشود صبحانه میخورد و بعد دوباره تا ظهر میخوابد. به قول خودش در خانه کارش خوردن و خوابیدن است وبعد هم تمرین.
*آرزوی بزرگ لژیونر شدن
آرزوی بزرگ بهنام این است که روزی بتواند در اروپا فوتبال بازی کند. او اعتقاد دارد همانطور که توانسته پیراهن استقلال را بر تن کند، روزی هم میتواند با درخشش در این تیم به اروپا راه پیدا کند. بهنام هدفهای زیادی را در سر دارد.
*فعالیت کمرنگ در فضای مجازی
بهنام فعالیت چندانی در فضای مجازی ندارد. او کمتر در فضای مجازی فعالیت میکند و علاقه زیادی هم به استفاده از اینترنت ندارد. البته با توجه به این که اوقات فراغت او بیشتر با خواب سپری میشود او باید هم کمتر در فضای مجازی فعال باشد.
*به خارج نرو
زمانی که از تیمهای قطری پیشنهاد داشت و صحبت از جداییاش شده بود، چندتن از پیشکسوتان و مربیان به او زنگ زده و گفتند الان برای خارج رفتن تو خیلی زود است و اگر الان بروی نمیتوانی موفق شوی. بهنام هم به پیشنهاد آنها گوش داد. البته او علاقه چندانی هم به بازی در تیمهای عربی ندارد و دوست دارد از ایران مستقیم به اروپا برود.
*علاقه به رمان
بهنام کتاب هم میخواند. او بیشتر علاقه به خواندن رمان دارد و دوست دارد رمانهایی بخواند که نتیجه پایانی او از اول مشخص نباشد و وی علاقهمند به این باشد که با شوق زیاد صفحات کتاب را به عشق رسیدن به آخرین برگه آن ورق بزند.
*رفت و برگشت به استقلال
در ابتدای فصل فوتبالی ۹۶-۹۷ بهنام برزای از لیست استقلال کنار گذاشته شد که بعد از جدایی منصوریان از استقلال و آمدن شفر او برزای را به استقلال بازگرداند و در ۱۴ آبان ۹۶ قرارداد ۲/۵ ساله ای را با استقلال به امضا رساند .
منبع:
احمدرضا عابدزاده، دروازهبان سابق تیم ملی فوتبال ایران و باشگاههای پرسپولیس تهران و استقلال تهران، در تاریخ 4 خرداد 1345 در شهر آبادان به دنیا آمد. او به عنوان یکی از دروازهبانان برجسته و تجربهدار در تاریخ فوتبال ایران شناخته میشود.
احمدرضا عابدزاده، ششمین فرزند خانواده، در کودکی با انرژی بیپایان، زیر آفتاب سوزان آبادان، به دنبال توپ در زمینهای گرم میدوید. او با تواناییهای فوتبالی خود، راه خود را از آغاز زندگی در آبادان به سوی دنیای فوتبال شروع کرد ولی سفر زندگی فوتبالی احمدرضا عابدزاده با مهاجرت به اصفهان آغاز میشود، جایی که روزهای شوکوفایی خود را تجربه میکند.
نفیسه لطیفان همسر عابدزاده در سن 16 سالگی با عابدزاده دروازه بان که آن دوران 21 سال سن داشت، ازدواج کرد و در سن 18 سالگی اش، برای اولین بار مادر شد و نگار عابدزاده را به دنیا آورد. بعد از نگار امیر عابدزاده متولد شد.
همانطور که خواندید، عابدزاده دو فرزند دارد که دخترش نگار متولد 1368 و پسرش امیر عابدزاده متولد 1372 می باشد.
نگار عابدزاده مانند پدرش علاقه مند به ورزش می باشد و توانسته کمربند مشکی را کسب کند رشته تحصیلی اش مدیریت بازرگانی می باشد. نگار به 2 زبان زنده دنیا، ایتالیایی و انگلیسی مسلط است. دختر احمدرضا عابدزاه ازدواج کرده و در حال حاضر متاهل می باشد.
امیر عابدزاده متولد 6 اردیبهشت 1372 در تهران می باشد. پسر خانواده راه پدرش را دنبال کرد البته هیچ وقت نتوانست مانند پدرش اسطوره دروازه بانی باشد. امیر مدت کوتاهی برای تیم پرسپولیس بازی کرد و بعد از آن ادامه حرفه خود را آمریکا دنبال کرد. پسر عابدزاده معروف، در حال حاضر مجرد و هنوز ازدواج نکرده است.
در آن دوران، دستان حماسهساز احمدرضا عابدزاده شبها به نوشتن تکالیف مدرسه و روزها به قلم زنی اختصاص داشت. انگشتانش خاطرات آن زمان را زمانی که در کنار کار نجاری مشغول به فعالیت بود به یاد میآورند. اما درون نا آرام احمد، با وجود تمام مشکلات، با فوتبال ارتباطی خاص و پرانرژی داشت. در آن روزها، او به عنوان یکی از بازیکنان تیم منتخب نوجوانان اصفهان به میدان فوتبال میرفت و آرزوی پیشرفت و ورود به تیم جوانان را در دل خود داشت.
آرزوهای احمدرضا عابدزاده برای ترقی به تیم جوانان به چالشها برخورد کرد. پنج بار اسمش از فهرست منتخب جوانان خارج شد، اما ایستادگی و سماجت وی، باعث شد تا در سال 1364، نهایتاً توانسته با تیم جوانان اصفهان به میدان برود. این پله مهم در مسیر حرفهای او، نشان از استقامت و اراده قوی احمدرضا عابدزاده در دنیای فوتبال دارد.
در دهه 60، احمدرضا عابدزاده با شروع حرفهای خود، ابتدا به عنوان بازیکن تیم هلال احمر اصفهان به میدان فوتبال راه یافت. پس از آن، در تیم تام اصفهان تحت نظر مربی معروف حسین چرخابی حضور پیدا کرد. طی این دوره، او پنج بار از فهرست منتخب جوانان خارج شد، اما با سماجت و ایستادگی، در سال 1364 موفق به ورود به تیم جوانان اصفهان شد و در کنار آنها بازی کرد.
با تواناییهای برجستهاش، احمدرضا عابدزاده در سن 18 سالگی به اردوی تیم ملی جوانان دعوت شد و در پایان همان سال به عنوان عضو ثابت تیم ملی جوانان به میدان فوتبال بازگشت. سپس در سال 1366، به تهران آمد و برای انجام خدمت سربازی به تیم ژاندارمری تهران پیوست. پس از دو سال، در سال 1368، به تیم تام بازگشت و پیراهن استقلال تهران را به تن کرد.
عابدزاده بعدها به تیم سپاهان اصفهان رفت و سپس به تیم پرسپولیس تهران منتقل شد و از دوم دی ماه 1373 رسماً دروازه بان پرسپولیس تهران شد و در سال 74 رکورد 18 بازی با خوردن تنها 5 گل را برای خود ثبت کرد.
وی در 78 بازی ملی حضور داشت و مجموعاً 52 گل دریافت کرده است. احمدرضا عابدزاده در بازی های مقدماتی جام جهانی 1998 فرانسه یکی از ارکان موفقیت تیم ملی فوتبال ایران در راه صعود به جام جهانی بود.
اوج شهرت احمدرضا عابدزاده در بازیهای آسیایی 1990 در پکن رخ داد. در این مسابقات، با وجود آسیب دیدگی در انگشتان دست، او با مهار دو پنالتی در فینال مقابل کره شمالی، ایران را به قهرمانی آسیا رساند. این اتفاق تاریخی، باعث شد که احمدرضا عابدزاده به عنوان یک قهرمان ملی شناخته شود.
وی در طول این مسابقات جمعاً 2 گل به ثمر رساند، هر دو از روی نقطه پنالتی وارد دروازه حریف شدند. در آن دوره، علی پروین به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران خدمت میکرد و احمدرضا عابدزاده با عملکرد برجستهاش توجه جهانی را به خود جلب کرد و در این دوره به عنوان محبوبترین بازیکن سه دهه اخیر فوتبال ایران انتخاب شد.
در نهایت، احمدرضا عابدزاده در روز جمعه 23 دی ماه سال 1384، در حالی که چند سال بود که فوتبال را کنار گذاشته بود، به صورت افتخاری در دیدار دوستانه بین تیمهای پرسپولیس و بایرن مونیخ، به مدت کوتاهی به میدان بازگشت و به صورت رسمی از دنیای فوتبال خداحافظی کرد.
در لحظه خاص خداحافظی عقاب آسیا از فوتبال، الیور کان، دروازهبان تیم ملی فوتبال آلمان و باشگاه بایرن مونیخ، احمدرضا عابدزاده را در آغوش گرفت. این لحظه وداع، نمادی از احترام و ارادت به یکی از بزرگترین نامهای فوتبال ایران بود که باعث جلب توجه و ارادت هواداران و علاقمندان به این ورزش شد.
منبع: